آرسامآرسام، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

برای عشقمون

قربانی

عکسهای۱۷تا۱۸ماهگی آرسام

گل پسر قشنگم ۱۸ماهت تمام شد و به سرعت شدی یک سال و نیم.الههی فدات بشم.الان دیگه تمام کلماتو تقریبا میگی.تمام فعلها رو میگی.خوب میتونی منظورتو برسونی.روز قبل ۱۸ماهگی یعنی روز قبل واکسن مامان تو خونه با ی تیغ افتاد به جون موهات.موهاتو تیغ زدم تا برا عروسی خاله یکم پرپشت بشه نازنینم.فقط چون پیشونیت مو داشت خیلی خط بدی رو پیشونت درست شد.امیدوارم زود از بین بره.کله گردت سفیدو کچل شده.بهت میگیم کو موهای آرسام.دستتو میبری رو سرت و میگی نیست.حرفایی که میزنی تا جایی که یادمه میزارم برات گلم.با عکسای این ماهت.خاله سارا رو خیلی خوشکل صدا میزنی.دلم میخواد هی ازت بپرسم.میگیم بارون میاد میگی شرشر.میگیگ پشت خونه.میگی هاجر.عاشق زبونتم.از همه هم سن و سالات ب...
21 فروردين 1395

سوغاتهای پسرم

سلام نفس مامان.تو این ماه مامان حاجی با خاله فاطمه رفتن کربلا.مامان حاجی واست زحمت کشیدن و ی دست لباس خوشکل آوردن که عکسشو یادگاری برات میزارم.خاله فریده هم با عمو محمد رفتن تهران که خاله لباس حنابندونشو از اونجا خرید.برا شما هم ی جفت دمپایی چراغدار و ی بلوز شرت خیلی شیک و خوشکل آوردن.دستشو درد نکنه.خاله تو این مسافرت حسابی دلتنگ آرسام جون شده بود.عکسشو میزارم واست عشقم ...
21 فروردين 1395

نوروز۱۳۹۵

عزیز دل مامان امسال عید شما تو ۱۸ماهگی بودی.ساعت۸صبح روز یکشنبه سال تحویل شد.اول کنا سفره هفت سین که مامان چیده بود ی عکس گرفتی و عیدیتم از مامان و بابا گرفتی پسرم.بعدش همه باهم رفتیم خونه باباحاجی و بعدم باقی خونه ها.پسرم از خدا میخوام سالیان سال زنده و سلامت باشی و با تن سالم و دل شاد و یاد خدا هر روزتو بهتر از دیروزت بگذرونی. من و بابا تمام تلاشمون تو زندگی به خاطر راحتیه تو هستش پسرم.عکس میزارم واست عزیز دل مامان و بابا.شاید ی نوروز من نباشم یا پیر شده باشم.ولی بدون چه باشم چه نباشم و چه پیر و چه جوون همیشه فکرم و ذهنم پیش تو هستش و آرزوی من مثل تمام مامانا سربلندی و سلامتیه پسرمه.عاشقتم پسرم ...
1 فروردين 1395

عکسهای ۱۶تا۱۷ماهگی آرسام

آرسام جونم این ماهم تموم شد و تو هفده ماهه شدی پسرم.خیلی شیرین کاری میکنی.ماشاله خیلی پرحرف هستی.نسبت به هم سن و سالات زیاد صحبت میکنی.فزولی هم که دیگه نگو.پسر نازنینم الان دیگه منظورتو خوب میرسونی.همه چی هم بلدی و سریع تکرار میکنی.به کیوی میگی بی بی.ی روز تو میوه فروشی گفتی بیبی آقاهه میوه فروشه کلی خندید.عاشق موتور شدی خیلی زیاد.تا موتور میبینی میگی موتور انا موتور.این شده تکه کلامت پسرم.ی شب رفتیم خونه عمو غلام.بهت ی موتور با دو تا راند ماشین مسابقه داد.عاشق اون موتور شدی و شب اول همش بغلت بود.ادای چرخ خیاطی مامان جونو درمیاری خیل یباحاله.بهت میگن خانوما تو روضه چجوری گریه میکردن ادای گریه درمیاری.میرقصی مخصوصا با صدای باباحاجی.عاشق صدای ...
1 فروردين 1395
1